+ نوشته شده در ۱۳۸۴/۰۸/۲۱ ساعت 13:33 توسط ...همونی که شکست...
|
این زندگی غم زده غیر از قفسی نیست
تنها نفسی هست ولی هم نفسی نیست
این قدر نپرسید کجا رفت و که آمد!!
اشعار پراکنده ی من مال کسی نیست!
----------------------------------------- مي دونم كه روزگارت پر از گلای وحشی من يه شاخه ی شكستم می تونی منو نبخشی تو یه سایه بون امنی واسه بلبلای عاشق منم اون اسیر موجا توی حسرت یه قایق بدون اما عاشقت بود اونکه می گفتی دیوونس آره دیوونگی داره اونکه خندشم بهونس!!! ------------------------------------------- هيچ كس ويران ام را حس نكرد